بسته بندي نخستين و رويي ترين بخش از يك جنس است كه با چشم خريدار ارتباط ميگيرد، در واقع بستهبندي حلقه رابط محصول و خريدار است. خريد صنايع دستي توسط يك خريدار خواه يك گردشگر خارجي يا داخلي، تفاوتي ندارد، اما بايد به اين درك رسيده باشيم كه اگر گردشگر خارجي جنس را مي خرد بايد بسته بندي نمادي از اصفهان به او بدهد و اگر گردشگر داخلي مي خرد بايد با بسته بندي ارزش كالا را به او يادآور شويم.
يكي از مشكلات سالهاي اخير محصولات صادراتي كشور نداشتن بسته بندي مناسب براي حضور در بازارهاي جهاني بوده است، اما اين سوال اساسي به نظر مي رسد كه چرا با وجود اينكه در بحث صنايع دستي پيشينه عظيم و پر قدرت داريم، حاضر نيستيم يك ماه به فرآيند بسته بندي صنايع دستي خود به درستي فكر كنيم، سوال از هنرمند و مغازه دار هم اين است كه چرا محصولي كه عصاره ماه ها و سال ها تلاش است را اين گونه در ميان روزنامه رها ميكنند و اصلا متوجه نيستند كه يك فرهنگ را لاي روزنامهاي ميپيچند و به مخاطب خارجي يا داخلي خود ميدهند.
صنايع دستي را لاي روزنامه مي پيچند و به مشتري تحويل مي دهند، ظرف قلم زني شده را، ظروف خاتم يا نقره كوبي شده را يا مينايي كه آبي آسماني اش از دور دل مي ربايد، تحويل مي دهند در روزنامهاي كهنه ظرفي فيروزه كوبي شده را، شايد نمي دانند يك گردشگر خارجي هرگاه براي تهيه صنايع دستي به فروشگاهي مراجعه مي كند حتي اگر دلش براي اين صنايع رفته باشد وقتي با چنين بسته بندي هايي روبرو مي شود از خريد دست مي كشد.
يكي از شاخص هاي اصلي زنجيره توليد تا مصرف، بسته بندي است، كه شايد اين موضوع تا حدودي ناپيدا و بي اهميت جلوه كند، اما نقش كليدي اين موضوع در برندسازي، زيباييشناسي، نگهداري كالا و در نهايت تجاري سازي بر كسي پوشيده نيست. بايد پذيرفت كه صنايع دستي امروز دچار ضعف بستهبندي است.
هر صنايع دستي يك اثر ارزشمند محسوب مي شود و معرف يك فرهنگ است اين جمله را معاون صنايع دستي استان اصفهان مي گويد و ادامه مي دهد: در زمينه بستهبندي نمي توان اجبار كرد، اما اگر به سمتي حركت كنيم كه در موضوع صادرات نظر هنرمندان جلب شود آنگاه مي توانيم اجبار را براي بسته بندي صنايع دستي صادراتي به طور جدي وضع كنيم.
بسته بندي نخستين و رويي ترين بخش از يك جنس است كه با چشم خريدار ارتباط ميگيرد، در واقع بستهبندي حلقه رابط محصول و خريدار است. خريد صنايع دستي توسط يك خريدار خواه يك گردشگر خارجي يا داخلي، تفاوتي ندارد، اما بايد به اين درك رسيده باشيم كه اگر گردشگر خارجي جنس را مي خرد بايد بسته بندي نمادي از اصفهان به او بدهد و اگر گردشگر داخلي مي خرد بايد با بسته بندي ارزش كالا را به او يادآور شويم.
يكي از مشكلات سالهاي اخير محصولات صادراتي كشور نداشتن بسته بندي مناسب براي حضور در بازارهاي جهاني بوده است، اما اين سوال اساسي به نظر مي رسد كه چرا با وجود اينكه در بحث صنايع دستي پيشينه عظيم و پر قدرت داريم، حاضر نيستيم يك ماه به فرآيند بسته بندي صنايع دستي خود به درستي فكر كنيم، سوال از هنرمند و مغازه دار هم اين است كه چرا محصولي كه عصاره ماه ها و سال ها تلاش است را اين گونه در ميان روزنامه رها ميكنند و اصلا متوجه نيستند كه يك فرهنگ را لاي روزنامهاي ميپيچند و به مخاطب خارجي يا داخلي خود ميدهند.
صنايع دستي را لاي روزنامه مي پيچند و به مشتري تحويل مي دهند، ظرف قلم زني شده را، ظروف خاتم يا نقره كوبي شده را يا مينايي كه آبي آسماني اش از دور دل مي ربايد، تحويل مي دهند در روزنامهاي كهنه ظرفي فيروزه كوبي شده را، شايد نمي دانند يك گردشگر خارجي هرگاه براي تهيه صنايع دستي به فروشگاهي مراجعه مي كند حتي اگر دلش براي اين صنايع رفته باشد وقتي با چنين بسته بندي هايي روبرو مي شود از خريد دست مي كشد.
يكي از شاخص هاي اصلي زنجيره توليد تا مصرف، بسته بندي است، كه شايد اين موضوع تا حدودي ناپيدا و بي اهميت جلوه كند، اما نقش كليدي اين موضوع در برندسازي، زيباييشناسي، نگهداري كالا و در نهايت تجاري سازي بر كسي پوشيده نيست. بايد پذيرفت كه صنايع دستي امروز دچار ضعف بستهبندي است.
هر صنايع دستي يك اثر ارزشمند محسوب مي شود و معرف يك فرهنگ است اين جمله را معاون صنايع دستي استان اصفهان مي گويد و ادامه مي دهد: در زمينه بستهبندي نمي توان اجبار كرد، اما اگر به سمتي حركت كنيم كه در موضوع صادرات نظر هنرمندان جلب شود آنگاه مي توانيم اجبار را براي بسته بندي صنايع دستي صادراتي به طور جدي وضع كنيم.